محمد ( تحصیلات : دیپلم ، 29 ساله )

باسلام به سراغ یکی از اساسی ترین مشکلات روحی وروانی خود میروم باشد که بایاری خداوند متعال و کمک شما از گرداب این بیماری رهایی یابم اینجانب مدتی است که دچار وسواس های فکری شدید وویرانگر شده ام بعنوان مثال در اثر برخورد با کوچک ترین حادثه واتفاق از تمام جوانب دچار شبهه های اعتقادی وفکری وروانی می شوم حال اگر شبهه منطقی باشد مشکلی ندارم ودر حد توانم در پی کشف جواب وبررسی های لازم می روم اما امان از شبهه ها وتفکرات پوچ وبی ارزش و گاها زشت وبعضا غیر اخلاقی از انجاببکه نمی توانم بعضی از موارد رابعلت زشت وبسیار بی پایه بودن بیان کنم به ذکر 3مورد می پردازم 1)صبحگاهان که صالحان با افکار زیبا وتوکل بر خداوند منان شروع به زندگی میکنند برای من شروع شبهه ها اعتقادی وغیره اغاز مشود بصورتی که گاه باید اصول دین را ظرف چند دقیقه برای خود ریکاوری نمایم باشد که به امید خدا همچنان معتقد با قی بمانم 2)هنگام انجام پیش پا افتاده ترین کارها ذهنیت مالیخولیایی دچارم می شود که فلانی نظر شرع در رابطه با این عمل توچیست بعنوان مثال بارزتر: هنگام سوار ویا پیاده شدن از تاکسی ذهنیتی دچارم میشود که نظر شرع وقران در مورد این عمل توچیست ( شاید خنده دار باشد ولی من گاها به حالت گریه میرسم )3)تفکرات زشت وزننده ای پیرامون اولیائ خدا به ذهنم می رسد که به هیچ عنوان توان بیانش راندارم وبارها شده است که به محضر خداوند عرض کرده ام که زندگی بااین توهما ت وتفکرات برایم زجر اور تر است ازجهنم ومشتاق به مرگ میباشم بلکه از این تفکرات رهایی یابم هرچند امید اول واخر به ذات مقدس الهی ات که ان شاالله هدایگرم شود حرفی جز التماس خاظعانه از محضرتان جهت دعا برای اینجانب ومشاوره برای بهبودی ازاین زندگی فاجعه امیز ووحشتناک ودهشت ناک برایم باقی نمانده التماس دعا وارزوی تعجیل در فرج امام خوبی ها وهدایتگر انسانها میباشد.


مشاور (اکرم اکبری)

با سلام. به نظر می رسد که با توجه به برخی نشانه های ذکر شده ، از نوعی وسواس فکری (از نوع ضعیف تر) برخوردار هستید.وسواس یکی از واکنش‏های عصبی است که معمولاً به دو شکل وسواس فکری و وسواس عملی بروز می‏کند.وسواس فکری عبارت است از یک سلسله افکار پوچ و بیهوده تکراری، که گرچه بیمار به بیهودگی آن اطمینان دارد، ولی برای جلوگیری از آن نمی‏تواند اقدامی کند.وسواس عملی عبارت است از یک رشته رفتارهایی که قطع نظر از منطقی نبودن آن‏ها، جنبه تکراری به خود می‏گیرد.شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می‏برید، بلکه افراد زیادی هستند که دچار این گونه افکار یا مشابه آن هستند؛ ولی این که سعی کرده‏اید با چاره‏جویی‏های مختلف آن را درمان کنید، گام مهمی رابرداشته‏اید.شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار مزاحم، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ بنابراین باید با تمام قدرت و توان و انجام دستور عمل های ارائه شده ، بر آن مسلط شوید. از نفوذ آن افکار جلوگیری کنید. نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پی‏گیری مستمر، می‏توان یک شبه، همه‏ آن افکار را از ذهن خود دور کرد.اغلب مبتلایان به وسواس فکری، افکار بیهوده یا وحشتناکی در ذهن خود به وجود می‏آورند که این افکار در چرخه‏ای بی پایان، مرتب تکرار می‏شود.بعضی از مبتلایان، مشکل خود را پنهان نگه می‏دارند . گاهی دور از چشم دیگران چندین ساعت را صرف افکار خود می‏نمایند ، اما خوشبختانه با ارسال نامه به طرح موضوع پرداخته‏اید و در واقع تصمیم به حل و درمان آن دارید.پس نیمی از راه درمان را که شناخت بیماری و عزم بر درمان آن است پیموده‏اید. در ادامه و حل کامل مشکل باید بدانید که درمان وسواس فکری و عملی، نیاز به صبر و حوصله و پشتکار دارد. انتظار حل و درمان یک شبه آن را نداشته باشید، پس راهکارهایی را که ارائه می‏شود، با دقت مورد توجه قرار دهید و ارزیابی و نتیجه آن، نیز میزان پیشرفت خود در مهار وسواس را در مکاتبه بعدی مشخص فرمایید.قطعاً به ضررهای وسواس فکری آگاهید، که عبارتند از: اتلاف وقت، عدم توانایی در تمرکز حواس، بازماندن از کارهای اصلی، خسته شدن ذهن، عدم تعادل روانی، بی حوصله شدن برای فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسی زندگی و تحصیلی. نیازی به شرح و بسط این پیامدها نیست، پس هر چه زودتر باید به راهکارهای عملی جهت مقابله با وسواس فکری بیندیشید که عبارتند از: 1 - بازسازی شناختی: درمان وسواس فکری به تصمیم و همت شما بستگی دارد. در این جهت کسی جز خودتان نمی‏تواند به شما کمکی بنماید. امام علی(ع) می‏فرماید: «کسی که در اصلاح خود کمک نکند، دیگری نه مانع بروز مشکلات او می‏شود و نه او را به سوی رشد و خیر می‏کشاند». باید کمر همت را ببندید و با اتکا به توانایی‏های خود وارد عمل شوید و نسبت به درمان بیماری خویش امیدوار باشید. 2 - شفاف کردن افکار: برای مقابله با افکار انحرافی باید اندیشه خود را پالایش کنید و ابهام زدایی نمایید. امام علی(ع) می‏فرماید: «به دلیل شفافیت افکار ملائکه، آنان به وسواس فکری مبتلا نمی‏شوند.اگر شبهه و سؤالی در ذهن خود نسبت به خدا و یا اولیای الهی دارید، بدون واهمه آن‏ها را مطرح نمایید و در پی پاسخ برآیید. 3 - متمرکز شدن بر افکار مطلوب: برای رهایی از افکار ناخواسته، لازم است افکار خوشایند را جایگزین کنید. توجه به افکار معقول و تقویت و تمرکز آن به وسیله تکرار زبانی، شما را از افکار مخرّب و آزاردهنده باز می‏دارد. پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید: «کسی که مبتلا به وسواس فکری است، سه بار ایمان به خدا و رسول را به زبان تکرار کند (آمنت بالله و رسوله) که آن وسواسی از بین می‏رود». 4 - ذکر زبانی: شخصی از امام صادق(ع) در مورد وسواس و شک سؤال کرد، حضرت فرمود: «لا شی فیها، تقول لا اله الا الله؛ این وسواس و شک مشکلی ندارد. هر گاه به وسواس فکری مبتلا شدی، لا اله الا الله بگو». با این ذکر و تغییر حالت دادن، از فکر تکراری رهایی می‏یابید. 5 - تقویت اعتقادات مذهبی: «کول جی آر» با مرور بر زندگی «مارتین لوتر» رهبر مذهبی شهیری که مبتلا به وسواس فکری بود، اظهار داشت که اعتقادات مذهبی «لوتر» نقش بسیار مهمی در کنار آمدن او با نگرانی‏ها و ناراحتی‏های درونی ناشی از وسواس داشته است. 6 - ورود افکار منحرف را به ذهن دراختیار خود بگیرید تا این افکار ناخواسته به ذهن شما وارد نشود. به این منظور برای فکر در این امور، ساعت خاصی تعیین کنید، یعنی با خود عهد ببندید که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصی باشد. در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهن تان شد، به خود بگویید: زمان فکر کردن فلان ساعت است. در زمان مقرر مدتی را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهید، تا در طول روز ذهن تان مشغول آن نشود. البته زمان اختصاصی را به تدریج در طی (مثلاً سی روز) روزی یک دقیقه کم کنید تا به صفر برسد. 7 - هر روز به خود تلقین کنید که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقین یکی از راه‏های مبارزه با افکار منفی است. نکته مهم و قابل توجه آن است که از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگرانی نکنید . بدانید که آن‏ها موجب کفر نمی شود و اصلاً گناه نیست، بلکه یک نوع بیماری است که باید درمان شود. پس اثر وضعی (نجاست) و اثر تکلیفی (گناه و کفر) ندارد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهن شان خطور می‏کند، عفو شده است، تا وقتی که آن را به زبان جاری نکرده و عملی انجام نداده باشند». یعنی عمل تان طبق افکار کافرانه و آلوده نباشد. نسبت بد دادن در ذهن و یا تصویر نادرست ایجاد کردن، هیچ کدام از نظر فقهی گناه محسوب نمی‏شود. البته از نظر اخلاقی پسندیده نیست. افسوس خوردن مشکلی را حل نمی‏کند، بلکه اعصاب شما را ضعیف‏تر می‏سازد. با صبر و بردباری و با یاری جستن از خدا و توسل به اهل بیت(ع) و انجام راهکارهای ارائه شده، از افکار منفی رها خواهید شد.